به گزارش مشرق، 40 سال است که حسرت به دل حضور تیم امید ایران در المپیک هستیم. بعد از هر دوره ناکامی هم کمیته کارشناسی! برای دلایل ناکامی تشکیل میشود تا مثلا در دوره بعد موفق شویم اما هر سال دریغ از پارسال!
انگار مدیران دلایل شکست و ناکامی را از روی دست هم تقلب میکنند تا تیم امید ناکامتر از قبل شود.
در گذشتههای نه چندان دور اختلاف کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال برای انتخاب سرمربی تیم امید یکی از دلایل اصلی ناکامی تیم امید عنوان میشد و هرچه کارشناسان دلسوز ورزش و رسانهها هم فریاد میزدند گوش مدیری بدهکار نبود و هر مدیر ساز خودش را میزد.
این دوره اما علی کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال حبیب کاشانی مدیری کاربلد را انتخاب کرد تا او با تجربه مدیریتیاش بتواند تیم امید را بعد از آبروریزی بزرگی دربازیهای آسیایی اینچئون ساماندهی کند. شکستهای ناباورانه مقابل تیمهای درجه سوم آسیا در کره جنوبی، نتایجی نبود که کسی بتواند از آن و عملکرد نلو وینگادا سرمربی پرتغالی دفاع کند.
کاشانی آمد تا این اوضاع نابسامان را سامان بدهد کفاشیان ظاهرا به او اختیار تام داد تا هر آنچه از مدیریت در فوتبال بلد است را به کار گیرد و تیم را به المپیک 2016 برزیل ببرد اما کاشانی خیلی زود فهمید که «اختیار تام» فقط یک شوخی است چون حتی خود کفاشیان هم نمیتواند سرمربی تیم امید را اانتخاب کند و باید از مدیران وزارت ورزش اجازه بگیرد!
مدیران فدراسیون فوتبال خیلی تلاش کردند تا اختلافهای عمیق با وزارت ورزش را کتمان کنند و مدیران وزارت ورزش هم در پاسخ به شایعه اختلاف سکوت میکردند سکوتی سرد و سنگین که روز گذشته این سکوت سرد تبدیل به جنگی سرد شد.
نصرالله سجادی معاون ورزش قهرمانی وزارت ورزش بعد از جلسه دیروز با کفاشیان مصاحبهای تند و آتشین علیه کارلوس کیروش سرمربی تیم ملی و علی کفاشیان کرد.
مصاحبهای که بیشتر شبیه به بیانهای برای برکناری علی کفاشیان از ریاست فدراسیون فوتبال بود آن هم در حالی که کمتر از 40 روز دیگر تیم ملی فوتبال ایران باید به در جام ملتهای آسیا به مصاف حریفان قدرتمند و متمول خود برود.
کفاشیان هم با روحیه شوخ طبعی خود پاسخهای معاون ورزش قهرمانی وزارت ورزش را داد و گفت که آقای سجادی خرج سنگین است و من هم رد شدن کرانچار را از تلویزیون شنیدم. خود این جمله آخر گویایی همه چیز است اینکه هیچ ارتباطی بین فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش نیست و رئیس فدراسیون از تلویزیون خبر نخواستن سرمربی تیم امیدش را میشنود.
دیروز عصر جنگ وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال علنی شد وزارت ورزش شمشیر را از رو بست تا فدراسیون علی کفاشیان حساب کار دستش بیاید. وزارت ورزش ساعتی بعد تیرخلاص را هم به بدنه تضیعف شده فدراسیون فوتبال شلیک کرد و رسما با حضور کرانچار در تیم امید ایران مخالفت کرد انگار نه انگار که کرانچار تا همین چند وقت پیش سرمربی یک تیم باشگاهی در ایران بوده است. همین مخالفت شائبههای اختلافهای غیرفوتبالی را بیشتر میکرد.
این مخالفت نشان داد که اختیار تام در فدراسیون فوتبال معنی تمام و کمالی ندارد اما انگار هیچکس نیست بپرسد که بهای این جنگ سرد و سخت وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال را تیم امید ایران پرداخت خواهد کرد.
قربانی این جنگ کسی نیست جز تیم امید ایران. امیدمان دارد نا امید میشود اما مگر نگفتهاند امید تنها عرصهای است که خزان ندارد اما خزان فوتبال امید ایران انگار در راه است.
تیم امید بازهم قربانی اختلاف مدیران شد با این تفاوت که این مرتبه کمیته ملی المپیک موضعی بیطرفانه و منفعلانه گرفته اما در عوض وزارت ورزش حسابی همه کاسه و کوزهها را بر سر تیم امید شکاند.
اکنون تیم امید در تعطیلات 50 روزه لیگ و تشکیل اردو، بدون سرمربی است ولی چه اهمیتی برای مدیران دارد؟! آنها باید حسابهای خود را تسویه کنند.
چه اهمیتی دارد که یک نسل دیگر از بازیکنان آیندهدار فوتبال ایران پشت دعواهای مدیریتی بمانند و بسوزند؟! اشکالی ندارد؟!
برای مدیری که فرقی بین فوتبال و اسکواش قایل نیست برای مدیری که در فاصله کمتر از 40 روز علیه سرمربی تیم ملی کشورش مصاحبه میکند چه اهمیتی دارد که تیم امید هم ناکام شود و حسرت حضورمان در المپیک 44 ساله شود؟! مگر تا آن المپیک بعدی مدیران کنونی سرکار هستند همانطور که قبلیها اکنون نیستند و از حالا باید به فکر تشکیل کمیته علل شکست در مقدماتی المپیک 2016 برزیل باشم و کمیتهای که بازهم کارشناسان خواهند گفت انتخاب نشدن به موقع مربی برای تیم امید یکی از دلایل آن بود و اختلاف مدیریتی مثل 40 سال قبل بازهم به تیم امید ایران ضربه زد. خزان امید ایران در راه است اگر رویه مدیران تغییر نکند... انگار 40 سال شکست و ناکامی کافی نیست و از آن درس عبرتی نگرفتهایم.
انگار مدیران دلایل شکست و ناکامی را از روی دست هم تقلب میکنند تا تیم امید ناکامتر از قبل شود.
در گذشتههای نه چندان دور اختلاف کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال برای انتخاب سرمربی تیم امید یکی از دلایل اصلی ناکامی تیم امید عنوان میشد و هرچه کارشناسان دلسوز ورزش و رسانهها هم فریاد میزدند گوش مدیری بدهکار نبود و هر مدیر ساز خودش را میزد.
این دوره اما علی کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال حبیب کاشانی مدیری کاربلد را انتخاب کرد تا او با تجربه مدیریتیاش بتواند تیم امید را بعد از آبروریزی بزرگی دربازیهای آسیایی اینچئون ساماندهی کند. شکستهای ناباورانه مقابل تیمهای درجه سوم آسیا در کره جنوبی، نتایجی نبود که کسی بتواند از آن و عملکرد نلو وینگادا سرمربی پرتغالی دفاع کند.
کاشانی آمد تا این اوضاع نابسامان را سامان بدهد کفاشیان ظاهرا به او اختیار تام داد تا هر آنچه از مدیریت در فوتبال بلد است را به کار گیرد و تیم را به المپیک 2016 برزیل ببرد اما کاشانی خیلی زود فهمید که «اختیار تام» فقط یک شوخی است چون حتی خود کفاشیان هم نمیتواند سرمربی تیم امید را اانتخاب کند و باید از مدیران وزارت ورزش اجازه بگیرد!
مدیران فدراسیون فوتبال خیلی تلاش کردند تا اختلافهای عمیق با وزارت ورزش را کتمان کنند و مدیران وزارت ورزش هم در پاسخ به شایعه اختلاف سکوت میکردند سکوتی سرد و سنگین که روز گذشته این سکوت سرد تبدیل به جنگی سرد شد.
نصرالله سجادی معاون ورزش قهرمانی وزارت ورزش بعد از جلسه دیروز با کفاشیان مصاحبهای تند و آتشین علیه کارلوس کیروش سرمربی تیم ملی و علی کفاشیان کرد.
مصاحبهای که بیشتر شبیه به بیانهای برای برکناری علی کفاشیان از ریاست فدراسیون فوتبال بود آن هم در حالی که کمتر از 40 روز دیگر تیم ملی فوتبال ایران باید به در جام ملتهای آسیا به مصاف حریفان قدرتمند و متمول خود برود.
کفاشیان هم با روحیه شوخ طبعی خود پاسخهای معاون ورزش قهرمانی وزارت ورزش را داد و گفت که آقای سجادی خرج سنگین است و من هم رد شدن کرانچار را از تلویزیون شنیدم. خود این جمله آخر گویایی همه چیز است اینکه هیچ ارتباطی بین فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش نیست و رئیس فدراسیون از تلویزیون خبر نخواستن سرمربی تیم امیدش را میشنود.
دیروز عصر جنگ وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال علنی شد وزارت ورزش شمشیر را از رو بست تا فدراسیون علی کفاشیان حساب کار دستش بیاید. وزارت ورزش ساعتی بعد تیرخلاص را هم به بدنه تضیعف شده فدراسیون فوتبال شلیک کرد و رسما با حضور کرانچار در تیم امید ایران مخالفت کرد انگار نه انگار که کرانچار تا همین چند وقت پیش سرمربی یک تیم باشگاهی در ایران بوده است. همین مخالفت شائبههای اختلافهای غیرفوتبالی را بیشتر میکرد.
این مخالفت نشان داد که اختیار تام در فدراسیون فوتبال معنی تمام و کمالی ندارد اما انگار هیچکس نیست بپرسد که بهای این جنگ سرد و سخت وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال را تیم امید ایران پرداخت خواهد کرد.
قربانی این جنگ کسی نیست جز تیم امید ایران. امیدمان دارد نا امید میشود اما مگر نگفتهاند امید تنها عرصهای است که خزان ندارد اما خزان فوتبال امید ایران انگار در راه است.
تیم امید بازهم قربانی اختلاف مدیران شد با این تفاوت که این مرتبه کمیته ملی المپیک موضعی بیطرفانه و منفعلانه گرفته اما در عوض وزارت ورزش حسابی همه کاسه و کوزهها را بر سر تیم امید شکاند.
اکنون تیم امید در تعطیلات 50 روزه لیگ و تشکیل اردو، بدون سرمربی است ولی چه اهمیتی برای مدیران دارد؟! آنها باید حسابهای خود را تسویه کنند.
چه اهمیتی دارد که یک نسل دیگر از بازیکنان آیندهدار فوتبال ایران پشت دعواهای مدیریتی بمانند و بسوزند؟! اشکالی ندارد؟!
برای مدیری که فرقی بین فوتبال و اسکواش قایل نیست برای مدیری که در فاصله کمتر از 40 روز علیه سرمربی تیم ملی کشورش مصاحبه میکند چه اهمیتی دارد که تیم امید هم ناکام شود و حسرت حضورمان در المپیک 44 ساله شود؟! مگر تا آن المپیک بعدی مدیران کنونی سرکار هستند همانطور که قبلیها اکنون نیستند و از حالا باید به فکر تشکیل کمیته علل شکست در مقدماتی المپیک 2016 برزیل باشم و کمیتهای که بازهم کارشناسان خواهند گفت انتخاب نشدن به موقع مربی برای تیم امید یکی از دلایل آن بود و اختلاف مدیریتی مثل 40 سال قبل بازهم به تیم امید ایران ضربه زد. خزان امید ایران در راه است اگر رویه مدیران تغییر نکند... انگار 40 سال شکست و ناکامی کافی نیست و از آن درس عبرتی نگرفتهایم.